زمستون امسال تصمیم گرفتیم که یه سفر به کیش داشته باشیم چون ان شاءالله سال بعد آیدین جون پیش دبستانی میره و ما نمیتونیم جایی بریم.تا اینکه بابایی زحمت کشید و برای 13 اسفند بلیط تهیه کرد و همه با هم آماده سفر شدیم. طبق روال معمول بیشتر پروازها، متاسفانه پرواز ما هم تاخیر داشت و بجای 3 و سی دقیقه بعدازظهر ساعت 5و 35 دقیقه عصر پرواز کرد و دیگه بچه ها حسابی کلافه شدن و به هر روشی بود تو فرودگاه مشغولشون کردیم تا حرکت کنیم. آیدین کنار پنجره نشست و بیرون رو تماشا میکرد ولی چون خسته شده بود بعد از مدتی خوابید. ما هم وقتی به جزیره زیبای کیش رسیدیم شب بود و تا اسکان تو هتل انجام بشه ساعت 8 شب شد و بعد از خوردن شام خوابید...